جدول جو
جدول جو

معنی امین تبریزی - جستجوی لغت در جدول جو

امین تبریزی
(اَ نِ تَ)
میرزا امین، پسر میرزا نوری بیگ. شاعر و خوش خط بوده. در آخر عمراستیفاء شیراز را داشته. (قرن 11 هجری). از اوست:
نوگل من غنچه را خندان کند در زیر پوست
عشق او در سینه کار جان کند درزیر پوست
دیدۀ بادام از آن سازد مشبک خانه را
تا تماشای رخت پنهان کند در زیر پوست.
(از تذکرۀ نصرآبادی ص 104) (از فرهنگ سخنوران)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ رِ تَ)
خواجه امیربیک، فرزند امیرابراهیم بن زکریای کججی نطنزی تبریزی (مهردار). ازرجال عهد شاه طهماسب صفوی است. اصل وی از مهرانرود تبریز از اعقاب غیاث الدین تبریزی است. در دبیری و ریاضیات و نجوم دست داشته و شعر می سروده است. در اوایل عمر دو سال در بغداد وزیر غازی خان تکلو مهردار بوده و مدتی هم با شرکت خواجه غیاث الدین علی شیرازی وزارت شاه طهماسب را داشته و در تاریخ 957 ه. ق. باتهام زندقه محبوس شده است و پس از آزادی و حبس مجدد در قلعۀ الموت در سال 983 درگذشته است. از اشعار اوست:
هیچکس ننشست پیش من که گریان برنخاست
در غمت نگریستم جایی که طوفان برنخاست.
آب و زمین دهر بدست تو داده اند
تخمی چنان بکار که بتوانیش درود.
(از الذریعه قسم 1 از جزء 9 ص 99) (از دانشمندان آذربایجان ص 51) (از تذکرۀ صبح گلشن ص 38) (از آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 28). و رجوع به تمام مآخذ مذکور وفرهنگ سخنوران شود
لغت نامه دهخدا
(اَ یِ تَ)
میرزا محمد... از شاعران قرن دهم هجری و معاصر با صادقی کتابدار صاحب مجمعالخواص بوده و از علم عروض بهره داشته است. از اشعار اوست:
بیماری من چون سبب پرسش او بود
میمیرم از این غم که چرا بهترم امروز.
عشق مستولی ّ و من بی تاب و آن مه مهربان
می دهد بیهوده ناصح هر زمان پندی دگر.
امنی حکایت شب غم عرضه کن بیار
کارت ز دست رفت چه وقت نهفتن است ؟
(از مجمعالخواص ص 276 و الذریعه قسم 1 از جزء 9 ص 96 و دانشمندان آذربایجان ص 53). و رجوع به فرهنگ سخنوران شود، تأخیر کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : این اهمال و امهال را چه حجت آرد. (سندبادنامه ص 217). ممانعت و مدافعت و اهمال و امهال در آن بوته یک چاشنی داشته باشد. (جهانگشای جوینی) ، نرمی و آهستگی کردن، مبالغه کردن، عذر آوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : اگر درین کار تأخیر و تأنی... رود... کار از دست تدارک درگذردو در پای اهمال و امهال افتد. (سندبادنامه ص 216).
- امهال الهی، کنایه از استدراج است. (از یادداشت مؤلف). رجوع به استدراج شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ تَ)
ابن عبدالعلی توتنجی متکلم. او راست: ازاله الوساوس دررد نصارا و در 1346 هجری قمری / 1928 میلادی زنده بوده است. (معجم المؤلفین از برو کلمان پیوست ج 2، ص 839)
ابن حیدر تبریزی مرعشی رومی حنفی. درگذشتۀ 1176 هجری قمری او راست: جامع الکنوز و جز آن. (معجم المؤلفین از هدیه العارفین و فهرست خدیویه)
ابن عبدالرزاق خطیب. او راست: ’بشائر الباکین’. (اعلام الشیعه قرن سیزدهم هجری قمری ص 397) (معجم المؤلفین)
ابن احمد بن محمد تبریزی. او راست: ’مفتاح الکنوز و مصباح الرموز’. (کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
تبریزی، مؤلف دانشمندان آذربایجان در بارۀ وی گوید: مولانا شرف الدین حسن بن محمد رامی، از دانشمندان و سخنوران شیرین زبان آذربایجان و با سلمان ساوجی و خواجه عبدالقادر مراغه ای همزمان بود، و آنگاه دو بیت ذیل را که بالبداهه در محفل طربی سروده نقل کرده است:
آوازۀ کاسۀ تو این بنده شنید
وز طبع لطیفش بنواها برسید
این کاسۀ دیده ای که بینندۀ ماست
تا کاسۀ دیده است مثل تو ندید،
سپس می نویسد: وی صاحب نظم و نثر بوده و قصیده ای بلند در مدح فخرالدین محمد وزیر شروان سروده و چند بیت زیر از آن قصیده است:
دم صبح اگر نفسی زند، ز دو زلف آن صنم خطا
پس از آن دمی دگر ار زند، ز سواد او نبود خطا
من از آن روم بهوای او، ز پی صبا چو غبار ره
که غبار من نبرد کسی، بهوای او بجز از صبا
وگر او نظر به سها کند، فلکی شود که ز بهر او
نظر فلک همه آن بود، که نظر کند بفلک سها،
سپس این غزل را نقل کرده است:
ندانم از چه سبب چشم یار، عین بلاست
که زلف و خال خوشش دام و دانۀدل ماست
دلم همیشه ز مهر دهان او تنگ است
قدم ز ابروی پیوسته اش همیشه دوتاست
شنیده ام که بسالی شبی بود یلدا
شب مرا ز چه رودر مهی دو شب یلداست
به پیش سنبل پرچین عنبرافشانی
ز مشک اگر سخنی گویم آن حدیث خطاست
چو موی او شب عمرم بسر رسید هنوز
سر از خیال سر زلف او پر از سوداست
’شرف’ بوعده خوبان بباد نتوان رفت
که هر نفس که زدی بی نگار باد هواست،
مؤلف مزبور رامی را در صنایع شعری، ماهر و استاد شمرده وگفته است: وی در مقابل حدائق السحر وطواط کتابی بعنوان ’حدائق الحقایق’ بنام سلطان اویس تألیف کرده است و ’انیس عشاق’ نیز یکی دیگر از تألیفات اوست که مجموعۀ مترادفات جوارح و اعضاء و یا سفینۀ اوصاف سراپای محبوبه هاست و بدین سبک و شیوه کتابی در زبان پارسی نوشته نشده و آن را در پاریس چاپ کرده اند، وی در عهد شاه منصور (795 هجری قمری) آخرین پادشاه آل مظفر ملک الشعراء عراق بود و بسال 795 درگذشت، (از دانشمندان آذربایجان ص 189)، و رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 3ص 1045 و قاموس الاعلام ترکی ج و الذریعه ج 9 قسم دوم شود
لغت نامه دهخدا
(یِ تَ)
ازسخنوران قرن دهم تبریز است. سام میرزا صفوی این بیت را از وی نقل کرده است:
ای خوش آن ساقی که ما را جام بیهوشی دهد
تا ز غمها یک نفس ما را فراموشی دهد.
و رجوع به دانشمندان و سخن سرایان آذربایجان ص 370 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ نِ تَ)
زرگر و شاعر قرن دهم هجری بود. او راست:
امروز کرده غنچه بسی گفتگوی ما
زآن گفتگو شکفته گل آرزوی ما.
صبر از رخ او در دل بیچاره ندارم
جز دادن جان در غم او چاره ندارم.
(از تحفۀ سامی ص 132) (از دانشمندان آذربایجان ص 54) (از الذریعه قسم 1 از جزء 9 ص 104) (از فرهنگ سخنوران)
لغت نامه دهخدا